سند سوّم :
شیخ طوسی ، زیارت عاشورا با سند دیگر به این صورت نقل میفرماید :
وروى محمد بن خالد الطیالسی عن سیف بن عمیرة قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمال وعندنا جماعة من أصحابنا إلى الغری بعد ما خرج أبو عبد الله علیه السلام فسرنا من الحیرة إلى المدینة فلما فرغنا من الزیارة صرف صفوان وجهه إلى ناحیة أبی عبد الله الحسین علیه السلام فقال لنا : تزورون الحسین علیه السلام من هذا المکان من عند رأس أمیر المؤمنین علیه السلام من هیهنا أومأ إلیه أبو عبد الله الصادق علیه السلام وأنا معه قال : فدعا صفوان بالزیارة التی رواها علقمة بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر علیه السلام فی یوم عاشوراء .
و محمد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیره روایت می کند که گفت : بعد از آنکه امام صادق علیه السلام بیرون رفتند ، همراه با صفوان بن مهران شتر دار ، به سمت نجف رفتیم و عده ای هم ما را همراهی میکردند . پس از راه حیره به شهر نجف رفتیم . وقتی از زیارت فارغ شدیم صفوان روی خود را به سمت حرم امام حسین علیه السلام کرد و به ما گفت : امام حسین علیه السلام را از اینجا از کنار سر امیر مومنان زیارت می کنید ؟ از همین جا امام صادق علیه السلام (به سمت کربلا ) اشاره کرد و من همراه او بودم ؛ پس صفوان زیارتی را که علقمه آن را از امام باقر در روز عاشورا روایت کرده بود خواند .
مصباح المتهجد ، الشیخ الطوسی ، ص 777 .
مرحوم شیخ طوسی ، این روایت را از کتاب محمد بن خالد الطیالسی نقل میفرماید و طریق خود را تا وی این گونه بیان میفرماید :
محمد بن خالد الطیالسی . له کتاب ، رویناه عن الحسین بن عبید الله ، عن أحمد بن محمد بن یحیى ، عن أبیه ، عن محمد بن علی بن محبوب ، عنه .
پس سند روایت اینگونه خواهد شد :
شیخ طوسی ، حسین بن عبید الله الغضائری ، احمد بن محمد بن یحیی ، محمد بن یحیی العطار ، محمد بن علی بن محبوب ، محمد بن خالد الطیالسی ، سیف بن عمیره ، صفوان بن مهران الجمال ، امام صادق علیه السلام .
بررسی روات سند :
1 . حسین بن عبید الله غضائری :
وی از مشایخ مرحوم شیخ طوسی و مرحوم نجاشی بودهاند ؛ چنانچه مرحوم نجاشی میفرماید :
الحسین بن عبید الله بن إبراهیم الغضائری أبو عبد الله ، شیخنا رحمه الله .
رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 69 .
و مرحوم شیخ طوسی نیز میفرماید :
الحسین بن عبید الله الغضائری ، یکنى أبا عبد الله ، کثیر السماع ، عارف بالرجال ، وله تصانیف ذکرناها فی الفهرست ، سمعنا منه وأجاز لنا بجمیع روایاته ، مات سنة أحدی عشره وأربعمائة .
رجال الطوسی ، الشیخ الطوسی ، ص 425 .
و همان طور که در ترجمه ابن أبی جید گفتیم ، اساتید و شیوخ مرحوم نجاشی بالإتفاق ثقه هستند و نیازی به توثیق ندارند ؛ چنانچه مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیه میفرماید :
أنه شیخ النجاشی وجمیع مشایخه ثقات .
معجم رجال الحدیث ، السید الخوئی ، ج 7 ، ص 23 .
وی استاد نجاشی است و تمامی اساتید نجاشی مورد وثوق هستند .
2 . احمد بن محمد بن یحیی : برای اثبات وثاقت این شخص ، می توان به دلایل ذیل استناد کرد :
اولاً : وی از مشایخ مرحوم صدوق رحمت الله علیه است و شیخ صدوق از او روایات فراوانی را نقل کرده و بعد از نام ایشان از جمله « رضی الله عنه » استفاده کرده که این خود دلیل بر وثاقت این شخص است . با تتبع که در برخی از کتابهای شیخصدوق به عمل آمد ، وی در کتابهای مختلف خود بیش از هشتادبار این جمله را تکرار کردهاند :
« حدثنا أحمد بن محمد بن یحیى العطار رضی الله عنه » .
این نشان میدهد که شیخ صدوق به این شخص اعتماد داشته است و گرنه این همه روایت از او نقل نمیکرد و بعد از هر بار نام بردن از او ، از جمله «رضی الله عنه » استفاده نمیکرد .
ثانیاً : وی از مشایخ الإجازه بوده است که بسیاری از علمای علم رجال تمام مشایخ الإجازه را موثق میدانند ؛ چنانچه محقق بحرانی در این باره میفرماید :
مشایخ الإجازة فی أعلى طبقات الوثاقة والجلالة .
معراج أهل الکمال ، ص 44 .
مشایخ اجازه در بالاترین مرتبه اطمینان و بزرگی مقام هستند .
و نیز مینویسد :
إنّه لا ینبغی أن یرتاب فی عدالة شیوخ الإجازة .
معراج أهل الکمال ، ص 88 .
نباید در عدالت مشایخ اجازه شک کرد .
و علامه وحید بهبهانی مینویسد :
إنّ المتعارف عدّه من أسباب الحسن، وربما یظهر من جدّی ـ رحمه اللّه ـ دلالته على الوثاقة .
الفوائد الرجالیّة ، ص 44، المطبوع فی آخر رجال الخاقانی .
آنچه که مرسوم است شمردن شیخ اجازه بودن از اسباب حُسن حدیث است . و از اقوال پدر بزرگم چنین به دست میآید که شیخ اجازه بودن دلالت بر وثاقت او هم دارد .
مرحوم شهید ثانی رضوان الله تعالی علیه مینویسد :
لا یحتاج أحد من هؤلاء المشایخ المشهورین إلى تنصیص على تزکیة ، ولا بینة على عدالة ، لما اشتهر فی کل عصر ، من ثقتهم وضبطهم وورعهم ، زیادة " على العدالة وإنما یتوقف على التزکیة ، غیر هؤلاء من الرواة ، الذین لم یشتهروا بذلک ککثیر ممن سبق على هؤلاء ، وهم طرق الأحادیث المدونة فی الکتب غالبا " .
الرعایة فی علم الدرایة (حدیث) ، الشهید الثانی ، ص 192 – 193 .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ